بیمار چندین روزۀ این خانه دارد
در پیش چشمان ترم جان میسپارد
هر شب کنار بستر او یک فرشته
می آید و زخم تنش را می شمارد
پهلو به پهلو می شود وقتی به بستر
امکان ندارد لالۀ سرخی نکارد
پرواز مجروح صدایش بی سبب نیست
یک فاصله در استخوانِ سینه دارد
می گیرد از دستم لباس زخمی اش را
پیراهنی کهنه به جایش می گذارد
خاک سر پروانه ها بر دامن او
شام غریبان را برایم می نگارد
علي اكبر لطيفيان