ولادت و نسب

امام جواد (علیه السلام) در مدینه به دنیا آمد.[۱] آن حضرت در سال ۱۹۵ هجری به دنیا آمد،[۲] اما در مورد روز ولادت ایشان اختلاف است. شیخ کلینى، شیخ مفید و شیخ طوسى تولّد آن حضرت را در ماه رمضان دانسته‌اند.[۳] ولی در دعایی که شیخ طوسی در مصباح آن را به واسطه ابن عیاش از شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی سومین نایب خاص امام زمان علیه السلام؛ از آن حضرت نقل نموده، آمده است: «اللهم انى اسألک بالمولودین فی رجب: محمد بن علی الثانی و ابنه علی بن محمد المنتخب؛ خدایا! از تو درخواست می کنم به حقّ دو مولود ماه رجب، محمد بن على دوم (امام جواد علیه السلام، و فرزندش على بن محمد برگزیده (امام هادى علیه السلام)».[۴] و ابن عیاش خود می‌گوید ولادت حضرت جواد (علیه السلام) در دهم ماه رجب بود.[۵]

در خانواده امام رضا علیه السلام و در محافل شیعه، از حضرت جواد علیه السلام، به عنوان مولودى پرخیر و برکت یاد مى‌شد. چنانکه ابو یحیى صنعانى مى‌گوید: روزى در محضر امام رضا علیه السلام، فرزندش ابو جعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودى است که براى شیعیان ما، با برکت ‌تر از او زاده نشده است».[۶]

مادر امام جواد علیه‎‌السلام:

مادر آن حضرت سبیکه [سکینه‌] نوبیه و به روایت دیگر، خیزران بوده که او را از خانواده امّ المؤمنین ماریه قبطیه دانسته‌ اند. نام مادر آن بزرگوار، ریحانه نیز ذکر شده است، به نوشته نوبختى نام این بانو درّه بوده که بعدها او را خیزران خوانده ‌اند.[۷]

امام موسی بن جعفر علیه السلام به یزید بن سلیط می فرمایند: ... بعد از من امر امامت با پسرم على است. اى یزید وقتى که بعد از من او را ملاقات کردى، به او مژده بده که پسرى امین، ماءمون و مبارک برایش متولد خواهد شد. او به تو خبر می‌دهد که تو مرا ملاقات کرده‌اى، به او بگو کنیزى که آن پسر از او به دنیا خواهد آمد از بستگان ماریه قبطیه کنیز رسول خدا است. اگر توانستى سلام مرا به آن کنیز (مادر امام محمد تقى) برسان[۸] و همین موضوع حکایت از رتبه والاى آن بانو دارد.

القاب و کنیه

مشهورترین لقب امام علیه السلام، «جواد» است و القاب دیگرى همچون: زکىّ، مرتضى، قانع، رضى، مختار، متوکل، منتجب نیز براى آن حضرت برشمرده‌ اند.

کنیه‌ آن حضرت نیز ابوجعفر است که معمولا در روایات تاریخى «ابوجعفر ثانى» ذکر مى‌ شود تا با ابوجعفر اول، یعنى حضرت باقر علیه السّلام اشتباه نشود.[۹]

همسران و فرزندان

همسران آن حضرت: حضرت سمانه خاتون علیهاالسلام و ام الفضل دختر مأمون که جاسوس در خانه حضرت بود و حضرتش را با سم به شهادت رسانید.

فرزندان ایشان که همه فرزندان سمانه خاتون نیز هستند، عبارتند از:

  1. امام علی النقی علیه السلام
  2. ابواحمد موسی مبرقع: ایشان جد سادات رضوى است که الحمدلله نسل فرزندان وى هنوز هم زیاد هستند و بسیارى از سادات نسبشان به او می رسد. وى اولین فرد از سادات رضوى است که در سال ۲۵۶ ه.ق به قم وارد شد و چون همواره به روى خویش رقع (نقاب) مى انداخت بنابراین به ایشان موسى مبرقع مى گویند.
  3. حکیمه خاتون علیهاالسلام: وى زنی نیکوکار، اهل عبادت و تیزهوش بود که در موضوع ازدواج امام حسن عسکرى علیه السلام با نرجس خاتون علیهاالسلام مادر حضرت مهدی علیه السلام روایاتى از ایشان نقل شده است.

بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد علیه السلام ۴ فرزند به نام‌های علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۱۰]

امامت امام جواد علیه‌السلام‌

در سال ۲۰۳ که امام رضا علیه السلام به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این که تنها فرزند وى (امام جواد علیه السّلام) بیش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عمیقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان در این جریان، شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد؛ چنانکه شیعیان دیگر شهرها نیز متحیر شدند.[۱۱] این مشکل براى شیعیان، که مهمترین رکن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشکلات فقهى و دینى خود به وى رجوع مى ‌کردند، از اهمّیت بسیار برخوردار بود و نمى‌ توانست همچنان لا ینحل بماند. البته براى شیعیان مسلّم بود که امام رضا علیه السّلام فرزند خود امام جواد علیه السّلام را به جانشینى برگزید، ولى مشکل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى ‌داشت تا براى اطمینان خاطر، به کاوش و جستجوى بیشترى در این باره بپردازند. علّت پیدایش این اختلاف، به نظر نوبختى، همین بود که آنها بلوغ را یکى از شرایط امامت مى‌‌دانستند.[۱۲] به همین منظور امام با آوردن دلایلی، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل:

  • نبوّت حضرت عیسى علیه السّلام در دوران شیرخوارگى.[۱۳]
  • اشاره به جانشینىسلیمان از داود علیه السّلام، هنگامى که هنوز کودکى بیش نبود و گوسفندان را به چرا مى ‌برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد، در حالى که عبّاد و علماى بنى اسرائیل، این عمل او را انکار مى‌کردند.[۱۴]
  • نبوت یحیى بن زکریا علیه السّلام‌ در کودکی.[۱۵]

شیعیان امامى از یک سو امامت را از جنبه الهى آن مى‌نگریستند و به همین دلیل کمى سنّ امام هرگز نمى ‌توانست در عقیده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى دیگر آنچه اهمیت داشت بروز این وجهه الهى بود که مى‌ بایست در علم و دانش امامان علیهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى کلیه سؤالات شیعیان بودند. از این رو آنان درباره تمامى امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى‌ دادند و تنها موقعى که احساس مى‌ کردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گویى به این سؤالات بر مى‌ آیند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شیعیان به عنوان امام معصوم شناخته مى ‌شدند.

با توجه به سنّ کم امام جواد علیه السّلام، این آزمایش از طرف شیعیان درباره آن حضرت ضرورت بیشترى پیدا مى‌کرد. بر این اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اکثریت قریب به اتفاق آنان -جز اندکى- با اطمینان خاطر، امامت او را پذیرفتند.[۱۶]

از جمله مناظرات حضرت می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • مناظره با عموی خویش عبدالله بن موسی برای اثبات امامت خویش در نزد شیعیان
  • مناظره بایحیی بن اکثم
  • مناظره با قاضی القضاتمعتصم در مورد قطع دست دزد.

خلفای معاصر امام جواد علیه‌السلام‌

امام جواد علیه السلام در مجموع دوران امامت خود، با دو خلیفه عباسى یعنى «مأمون» (۱۹۳ - ۲۱۸) و «معتصم» (۲۱۸ - ۲۲۷) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدینه به بغداد احضار کردند و طبق شیوه سیاسى اى که مأمون در مورد امام رضا علیه السلام به کار برده بود، او را در پایتخت زیر نظر قرار دادند.[۱۷]

هنگامى که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السّلام در سال ۲۰۴ به بغداد بازگشت، از ناحیه حضرتش اطمینان خاطر پیدا کرده بود؛ ولى این را مى‌دانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت، خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند. اینک نوبت امام جواد علیه السّلام فرا رسیده بود تا به نحوى کنترل شود. مأمون براى انجام این هدف، دختر خود ام الفضل را به عقد وى در آورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتى مى‌توانست از طرفى امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر، آمد و شد شیعیان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد. بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد -در سال ۲۰۴- بلافاصله امام جواد علیه السّلام را از مدینه به بغداد فرا خواند.[۱۸]

مأمون در هفده رجب سال ۲۱۸ ه.ق (۱۲۰) یا شعبان سال ۲۱۸ ه.ق (۱۲۱) مرد و برادرش معتصم به قدرت رسید. او که از نظر شخصیت فردى، هرگز همتاى برادرش مأمون، خلیفه دانشمند عباسى نبود، لذا هرگز تاب و یاراى مشاهده حضور فیزیکى امام نهم شیعیان جهان را نداشت تا چه رسد به اینکه بالندگى و نشاط غیر قابل انکار تشیع را شاهد باشد.

برخورد امام با فرقه‌های منحرف

امام جواد علیه السّلام در برابر فرقه‌هایى که در دوران آن حضرت وجود داشتند، شیعیان خود را از این نظر که این فرقه‌ها چه مواضعى در مقابل آنان به خود گرفته‌اند راهنمایى مى‌فرمود.

اهل حدیث:

اهل حدیث، مجسّمى مذهب بوده و خدا را جسم مى‌پنداشتند. امام دربارۀ آنان به شیعیان مى‌فرمود که اجازه ندارند پشت سر هر کسى که خدا را جسم مى‌داند نماز گزارده و به او زکات بپردازند.[۱۹]

واقفیه:

واقفیه، یکى دیگر از فرقه‌هاى موجود انشعابى از شیعه در زمان امام جواد علیه السّلام بود که به صورت مشکلى در مقابل شیعیان مطرح شده بود. آنان کسانى بودند که پس از شهادت امام کاظم علیه السّلام، بر آن حضرت توقّف کرده و امامت فرزندش على بن موسى الرضا علیه السّلام را نپذیرفتند. وقتى از امام دربارۀ خواندن نماز پشت سر واقفى مذهبان سؤال شد، آن حضرت در جواب، شیعیان خود را از این کار نهى کردند.[۲۰]

زیدیه:

دشمنى زیدیه با امامیه و طعن آنها بر امامان علیهم السّلام سبب موضع‌گیرى تند ائمه در برابر آنها شد؛ چنانکه در روایتى از امام جواد علیه السّلام واقفیه و زیدیه مصداق آیۀ: «وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة»؛[۲۱] خوانده شده و در ردیف ناصبى‌ها قرار گرفتند.[۲۲]

غلات:

غلات نیز به سبب آن که در بدنام کردن شیعه سهم بسزایى داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اینها براى شیعیان بسیار جدّى بود؛ زیرا آنها به نام امامان علیهم السّلام روایاتى را جعل کرده و بدین وسیله شیعیان را که پیرو ائمه علیهم السّلام بودند به انحراف مى‌کشاندند. امام جواد علیه السّلام دربارۀ ابو الخطاب که از سران غلات بود، فرمودند: لعنت خدا بر ابو الخطاب و اصحاب او و کسانى که دربارۀ لعن بر او توقف کرده و یا تردید کنند. [۲۳] آنگاه امام به ابو الغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابى هاشم اشاره کرد و پس از تذکر دربارۀ بهره‌گیرى آنها از ائمه علیهم السّلام به منظور بهره‌کشى از مردم، آنان را در ردیف ابو الخطاب دانستند؛ حتى در روایتى به اسحاق انبارى فرمودند: دو تن از غلات به نامهاى ابو المهرى و ابن ابى الزرقاء -که خود را سخنگویان امامان علیهم السّلام قلمداد مى‌کردند- به هر طریقى هست باید کشته شوند. اسحاق در صدد اجراى دستور امام بود، ولى آن دو از دستور امام مطلع شده و خود را از دید اسحاق مخفى کردند. دلیل این تصمیم امام، نقش بسیار حساس آنان در منحرف ساختن شیعیان ذکر شده است.[۲۴]

اصحاب امام جواد علیه‌السلام

بسیارى از اصحاب امام جواد علیه السّلام از اصحاب پدر آن حضرت بودند. از مشاهیر اصحاب ایشان می توان افراد زیر را نام برد:

  • حضرت عبدالعظیم حسنی: او در رى سکنا گزید و به ترویج و اشاعه احادیثاهل بیت علیهم السّلام همت گماشت. در اثر فعالیتهاى او بود که شیعیان رى رو به افزایش گذاشتند و تشیع در این دیار رو به گسترش نهاد.
  • ابوهاشم جعفری(داود بن قاسم): یکى دیگر از اصحاب امام جواد علیه السّلام است. او احادیث زیادى از امام جواد علیه السّلام نقل کرده و یکى از برجسته‌ترین یاران آن حضرت مى‌باشد. ابو هاشم از خاندان جعفر بن ابى طالب بود و در کتب رجال از وى به نیکى یاد شده است.
  • علی بن مهزیار : او از امام رضا و امام جواد علیهماالسّلام هر دو روایت نقل کرده و از نزدیکان امام جواد علیه السّلام بوده و آن حضرت در بزرگداشت وى عنایت ویژه‌اى داشته‌اند.[۲۵] روایات او از امام جواد علیه السّلام نسبتا زیاد است.[۲۶]
  • احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى: وى از خواص شیعیان امام رضا و امام جواد علیهماالسّلام بود که همه علماى رجال از او ستایش کرده‌اند. او در سال ٢٢١ بدرود حیات گفت. ابن ندیم از وى و کتابش که مشتمل بر روایات او از امام رضا علیه السّلام مى‌باشد یاد کرده و دو کتاب «الجامع» و «المسائل» را از آثار وى دانسته است.[۲۷]
  • زکریا بن آدم: اهلقم و از یاران بسیار نزدیک حضرت امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بود. در روایتی آمده است: در آخر عمر امام جواد علیه السلام به خدمت آن حضرت رسیدم از ایشان شنیدم که مى فرمود: خداوند به صفوان بن یحیى و محمد بن سنان و زکریا بن آدم از طرف من جزاى خیر عنایت فرماید آنان یاران با وفاى من هستند.[۲۸]
  • فضل بن شاذان : اهل نیشابور و از فقهاء و متکلمین نامدار شیعه، شخصیتى مورد اعتماد و برخوردار از جلالت قدر و داراى تألیفات عدیده که بعضى، آثار وى را ۱۸۰ جلد کتاب نوشته اند. وى مفتخر به درک محضر چهار امام (امام رضا و امام جواد و امام على نقى و امام حسن عسکرى علیهم السلام) بوده است.

شبکه ارتباطی وکالت

امام جواد علیه السلام با تمام محدودیتهاى موجود، از طریق نصب وکلا و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ مى‌کرد. در سراسر قلمرو حکومت عباسى، امام علیه السلام، کارگزارانى (وکلایى) را اعزام مى‌کرد و با فعالیت گسترده آنان از تجزیه نیروهاى شیعه جلوگیرى مى ‌شد. کارگزاران امام در بسیارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سیستان، بُست، رى، بصره، واسط، بغداد و مراکز سنتى شیعه یعنى کوفه و قم پخش شده بودند.

امام به هواداران خود اجازه مى‌داد که به درون دستگاه حکومت نفوذ کرده، مناصب حساس را در دست بگیرند، از این رو محمد بن اسماعیل بن بزیع و احمد بن حمزه قمى مقامات والایى در دستگاه حکومت داشتند. نوح بن درّاج نیز چندى قاضى بغداد، و پس از آن قاضى کوفه بود.

خیران الخادم یکى از وکلاى امام جواد علیه السّلام بود که کشى از او یاد کرده است.[۲۹] ابراهیم بن محمد همدانى یکى دیگر از وکلاى آن حضرت بوده و روایاتى از وى نقل شده است.[۳۰]

شیخ کلینى نقل مى‌کند که حضرت جواد علیه السلام، بنا به درخواست یکى از شیعیان بُست و سیستان، طى نامه‌اى به والى این منطقه سفارش کرد که در اخذ مالیات، بر او سخت نگیرد. والى که از پیروان امام بود، نه تنها بدهى او بابت خراج را نگرفت، بلکه اعلام کرد تا آن زمان که بر سرکار است، او را از پرداخت خراج معاف خواهد کرد. علاوه بر این دستور داد براى او مستمرّى نیز تعیین کردند.[۳۱]

اخلاق و فضایل امام جواد علیه‌السلام‌

در بسیارى از احادیث آمده است که ‌حضرت جواد علیه‌السلام‌ از آنچه در درون ضمایر مردم مى‌گذشته و یا رویدادهایى که در آینده براى آنها پیش‌ مى‌آمده، مطّلع بوده و از آنها خبر مى‌داده است. این احادیث رساننده این‌ مفهوم است که‌ این امامان بزرگوار از راه الهام یا به وسیله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به خداى سبحان مرتبط بوده‌اند و از این طریق، به گونه مستقیم، از منبع علم و معرفت سیراب‌ مى‌شدند؛ در حالى که سایر مردم مثلاً از راه حواس و تجارب به علم ‌و دانش نایل مى‌آیند.

نهمین پیشواى شیعیان را به خاطر دست بخشنده و گستردگی جود و کرم، «جواد» مى‌خوانند. امام جواد علیه‌السلام‌ وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد. غذای امام جواد علیه السلام همانند جدّ بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند فقیران جامعه غذا می خورد و با دیگران هم‌غذا می شد.

در اینجا دو مورد از جود و احسان آن حضرتش ذکر می‌ شود:

  • علی بن مهزیارمی‌گوید که دیدم حضرت امام جواد علیه‌السلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیده‌ام» سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»[۳۲]
  • «محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیه‌السلام نائل آمده است. او در این باره می‌گوید که من در شهرمکه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیه‌السلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم. در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچه‌ای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» می‌پرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیه‌السلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباس‌های اعطایی امام علیه‌السلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیه‌السلام او را کفن کردم.[۳۳]

میراث علمی امام جواد علیه‌السلام

کوتاه بودن عمر آن حضرت، سبب شد تا زمینۀ بسط روابط با شیعیانش کمتر به وجود آید. در عین حال، علاوه بر مطالبى که دربارۀ اصحاب و یا کتب آنها از امام جواد علیه السّلام روایت شده، بیش از دویست و بیست حدیث پیرامون مسائل مختلف اسلامى از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد. طبیعى است که در شرایط سیاسى آن روز، نامه‌هاى زیادى از دست رفته باشد. نیز گفتنى است که تعداد یکصد و بیست نفر، احادیث صادره از آن حضرت را روایت کرده‌اند. شیخ طوسى یکصد و سیزده تن از راویان حدیث امام جواد علیه السّلام را برشمرده است. از این مقدار حدیث که از آن امام نقل شده، مى‌توان به عظمت علمى و احاطه او بر مسائل فقهى، تفسیرى و عقیدتى و نیز دعا و مناجات پى برد، چنان که در لابلاى کلمات قصار زیبایى که از آن حضرت بر جاى مانده، کمالات اخلاقى وى بخوبى نمودار است.[۳۴]

چند نمونه از احادیث امام جواد (علیه السلام) در اینجا ذکر می شود:

  • «الْمُؤمِنُ یحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُه»؛[۳۵]مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود و قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت نماید.
  • «إیاک وَ مُصاحَبَةُالشَّریرِ، فَإنَّهُ کالسَّیفِ الْمَسْلُولِ، یحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یقْبَحُ اثَرُهُ»؛ مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.[۳۶]
  • «عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ»؛ عزّت و شخصیت مؤمن در بى نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است.[۳۷]
  • «موت الانْسانِ بِالذُّنُوبِ اکثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاجَلِ وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ اکثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ»؛ فرارسیدن مرگ انسان ها، به جهت معصیت و گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى، همچنین حیات و زندگى لذّت بخش به وسیله نیکى و احسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بى نتیجه.[۳۸]
  • «خَفْضُ الْجَناحِ زینَةُالْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زینَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُالْحِلْمِ»؛ تواضع و فروتنى زینت بخش علم و دانش است، ادب داشتن و اخلاق نیک زینت بخش عقل مى باشد، خوش روئى با افراد زینت بخش حلم و بردبارى است.[۳۹]
  • «مَنْ لَمْ یعْرِفِ الْمَوارِدَ اعْیتْهُ الْمَصادِرُ»؛ هر کس موقعیت شناس نباشد، جریانات او را مى رباید و هلاک خواهد شد.[۴۰]

شهادت امام جواد علیه‌السلام

معتصم عباسی که از رشک بیش از حد و کم علاقه شدن ام فضل دختر مأمون به امام جواد علیه السلام آگاه بود، با همکارى جعفر پسر مأمون و برادر ام فضل و از راه حیله و نیرنگ، زمینه اى فراهم ساخت که ام فضل را تحریک و به قتل امام جواد وادار نماید. معتصم یا جعفر سمى را در انگور رازقى تزریق کردند[۴۱] و براى ام فضل فرستادند و او نیز آنرا در کاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد علیه السلام نهاد. زمانیکه حضرت جواد علیه السلام از آن انگور میل فرمودند، طولى نکشید که آن حضرت آثار زهر را احساس فرمودند و کم کم درد شدید برایشان عارض گردید و به سختى ایشان را رنجور ساخت. در آن حال آن زن نابکار پشیمان شده و گریه مى کرد. حضرت جواد علیه السلام فرمودند: اکنون که مرا کشتى، این گریه ات دیگر براى چیست؟ به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى که قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى که درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى که پوشیده نماند. امام جواد علیه السلام را پس از شهادتشان در مقبره قریش بغداد و پشت قبر مطهر جد مظلومش امام موسى بن جعفر (علیه السلام) به خاک سپردند.

 

پانویس

  1.  جلاء العیون، علامه مجلسی ، قم:سرور، ۱۳۸۲، ص۹۵۹
  2. جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۱
  3.  الکافى، ج ۱، ص ۴۹۲؛ الارشاد، ص ۲۹۷؛ التهذیب، ج ۶، ص ۹۰
  4. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص٨٠٤
  5. زندگانى حضرت جواد و عسکریین(ع)، ترجمه بحار الانوار ، ص۱۳
  6. شیخ مفید، الاًّرشاد، قم مکتبْ بصیرتى، ص ۳۱۹ - طبرسى، اعلام الورى، الطبعْ الثالثْ، المکتبْ الاًّسلامی، ص‌۳۴۷ - فتّال نیشابورى، روضْ الواعظین، الطبعْ الأولى، بیروت، مؤسسْ الأعلمى للمطبوعات، ۱۴۰۶ق، ص ۲۶۱ - کلینى، اصول کافى، تهران، مکتبْ الصدوق، ۱۳۸۱ق، ج‌۱، ص‌۳۲۱
  7.  جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۳
  8. انوارالبهیه، ص ۱۲۴.
  9.  جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۲
  10. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۵.
  11.  دلائل الامامه، ص ۲۰۴
  12. فرق الشیعة، ص ۸۸؛ المقالات و الفرق، ص ۹۵
  13.  روضة الواعظین، ص ۲۰۳
  14. الکافى، ج ۱، ص ۳۸۳
  15.  فرق الشیعة، ص ۹۰؛ المقالات و الفرق، صص ۹۴- ۹۵
  16.  جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه، ص۴۷۵
  17.  سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی
  18.  الحیاة السیاسیة للامام الجواد علیه السّلام، ص ۶۵؛ این روایتى است که عده‌اى به نقل آن پرداخته‌اند؛ ولى آنچه بیشتر نقل شده و بعد تذکر خواهیم داد همان نقل طبرى و ... است مبنى بر این که امام جواد علیه السّلام در سال ۲۱۵ به بغداد آمده است‌
  19. التوحید، ص ١٠١؛ التهذیب، ج ٣، ص ٢٨٣
  20.  من لا یحضره الفقیه، ج ١، ص ٣٧٩
  21.  غاشیه (٨٨) :٢ و ٣
  22. جال کشى، ص ٣٩١؛ مسند الامام جواد علیه السّلام، ص ١۵٠
  23. رجال الکشى، ص ۴۴۴
  24.  رجال الکشى، ص ۴۴۴
  25. رجال النجاشى، ص ١٧٧
  26. مسند الامام الجواد علیه السّلام، ص ٣١۶
  27. الفهرست، ابن ندیم، ص ٢٧۶
  28.  رجال کشى ص ۵۰۲ و ص ۵۹۵
  29. رجال کشى، ص ۵٠٨
  30.  مسند الامام الجواد علیه السّلام، ص ٢۵٢ به نقل از جامع الرواة
  31. فروع کافى، ج ۵، ص .۱۱۱
  32.  من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرّسین، ج ۱، ص ۲۶۲ و وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۳۵۹.
  33. بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۴۴ و فتح الابواب، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفا، ۱۴۰۴ ق، ص ۲۴۳.
  34. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه،رسول جعفریان،ص ۴۸۹
  35.  بحارالا نوار، ج ۷۲، ص ۶۵، ح ۳.
  36.  اعلام الدّین، ص ۳۰۹.
  37.  بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۰۹، ح ۱۲.
  38.  کشف الغمّه، ج ۲، ص ۳۵۰.
  39.  همان، ج ۲، ص ۳۴۷.
  40. علام الدّین، ص ۳۰۹.
  41. سوگنامه آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم ص ۱۳۲

 


نشریات

اوقات شرعی

آمار سایت

کاربران
25399
مطالب
257
نمایش تعداد مطالب
1141327